زندگی نامه فرخی سیستانی و اشعار
زندگی نامه فرخی سیستانی
فرخی سیستانی شاعر برجسته ایرانی هست که در قرن پنجم قمری زندگی میکرده هست. علاوه بر شعر و ادبیات او در موسیقی و نواختن ساز عود و آواز نیز مهارت داشته که همین موضوع در ورود او به دربار سلطان محمود غزنوی نقش بازي كردن بسیاری داشت. کمتر شاعرانی هستند که بتوانند اشعار سهل و ممتنع (یعنی اشعاری که در آشکار سرودن آنها خیلی آسوده اما در عمل سخت و دشوار هست) بسرایند اما فرخی سیستانی به این خوبی از عهده این کار برامده هست.
چکیده از زندگینامه فرخی سیستانی
نام کامل: ابوالحسن علی بن جولوغ سیستانی
نام هنری (لقب): فرخی سیستانی
زاده: سال ۳۷۰ هجری قمری
رحلت: سال ۴۲۹ ه.ق
مقبره: غزنه (سیستان – ایران)
شغل: شاعر، نویسنده
سبک: قصیده، غزل و رباعی
زندگی نامه فرخی سیستانی
فرخی سیستانی در سال ۳۷۰ هجری قمری زاده گردید و در سال ۴۲۹ ه.ق وفات یافت مقبره او در غزنه (سیستان – ایران) می باشد. بیشتر اشعار فرخی سیستانی در ستایش پادشاهانی که در دربارشان حضور داشت یا برانگیختن آنها به اجرای انصاف و بخشش سروده شدهاند. البته او در شرح انواع احساساتی که به دلباختهها دست میدهد نیز مهارت دارد و شوخ طبعی و گستاخی او در مساوی ممدوحان سبب شده هست که آثارش از شهرت بیشتری بهرهمند شوند. همچنین او در سرودن اشعار از کلمات رایج استفاده کرده و دیوان او بدون کلمات غریب و نامناسب هست. این دیوان حاوی ۹۰۰۰ بیت هست و میتوان گفت در سرودن قصیدهها به روش رودکی و در غزل به بیشتر به سبک شهید بلخی عمل کرده هست.
عکس ها جلد دیوان فرخی سیستانی
طبق روایات فرخی در آواز نیز استاد بود و به خوبی میتوانست ساز عود را بنوازد. حدودا ۲۰ درصد از قصیدههای دیوان او بدون رکن اول یعنی مقدمه میباشد و در آنها مستقیم به پیجویی ستایش رفته کهه خلاف سنت قصیده ستایشی هست. همچنین قصیدهای در معنی عشق دارد که بدون مضمون مدحی هست. فرخی سیستانی به دلیل تواناییها و مهارتش در ادبیات و موسیقی توانست به دربار ابولمظفر شاه چغانیان و بعد از آن به دربار سلطان محمود غزنوی راه یافته و درجه و درجه بالایی بدست آورد. محمود غزنوی، فرخی را به ملکالشعرایی دربار منصوب کرد و پس از مرگ پادشاه در سال ۴۲۱ قمری، در دربار سلطان محمود غزنوی مشغول شد و تا پایان سن به ستایش او مشغول بود.
تصویری از نواختن ساز عود که فرخی سیستانی نیز به ان مهارت داشته هست
او در این دو بیت بر سیستانی بودن خود تاکید کرده هست:
من قیاس از زسیستان دارم که او شهر منست وز پی خویشان ز شهر خویشتن دارم اخبار
شهر من شهر بزرگست و زمینش نامدار مردمان شهر من در شیر مردی نامور
در سرگذشت چهارم، مقاله دوم از چهار مقاله عروضی سمرقندی قصه جالب و کاملی درباره سفر فرخی سیستانی و ماجرای ورود به دربار چغانیان وجود دارد:
فرخی سیستانی پیش از آمدن به آنجا شعری به نام کاروان حله سروده بود. هنگامی که پیش عمیف اسعد چغانی، وزیر امیر رسید ظاهری خیلی آسان، با لباسهای محلی سیستان و پاپوشی کهنه داشت و آنها انتظار چنین اشعار استوار و بی عیب و نقصی از او نداشتند. به همین دلیل وقتی سیستانی این شعر را به وزیر داد او به دلیل شک کردن، از او خواست شعری برای امیر که در آن زمانه در مکان داغ زدن گوسفندان به عیش و نوش مشغول بود بسراید که در عملکرد او نیز قصیدهای به نام داغگاه ساخت و برای امیر و وزیر خواند که که پس از آن امیر چهل کره اسب و مقام بالایی در دربار به سیستانی اهدا کرد.
مشخص هست که فرخی سیستانی در زمان جوانی به ادبیات پارسی و مهارتهای هنریاش مسلط شده هست و هنگام مرگ نیز جوان بوده هست زیرا لبیبی، شاعر سده پنجم هجری در رابطه با مرگ او چنین سروده هست:
گر فرخی بمرد چرا عنصری نمرد پیری بماند دیر و جوانی برفت زود
فرزانهای برفت و ز رفتنش هر زیان مجنون ای بماند و ز ماندنش هیچ سود
سبک و اشعار
فرخی سیستانی شاعر نامدار ایرانی هست که در سبک خراسانی به سراییدن پرداخته هست. بسیاری از اشعارش را نزد دربار پادشاهان و در ستایش آنها و در قالب های قصیده، غزل، تکه، رباعی، ترکیب بند و ترجیعبند سروده هست. البته نکتهای که در رابطه با قصیدههای فرخی وجود دارد این هست که:
یک قصیده کامل حاوی چهار رکن مقدمه، بیت تخلص، تنه اصلی و شریطه یا دعا هست اما او در دیوان خود حدودا چهل و هفت قصیده را بدون مقدمه سروده هست و بر خلاف سنتهای قصیده ستایشی مستقیم به پیجویی ستایش رفته هست.
فرخی سیستانی بیشتر سن خود را دربار سلطان محمودغزنوی گذرانده هست
از دیگر ویژگیهای اشعار فرخی سیستانی آسان بودن آنها در عین گیرایی بالاست که سبب میشود عده زیادی به خواندن اشعار او علاقه مند شوند. البته بر خلاف اینکه سرودن این سبک شعر آسوده به نظر می رسد اما خیلی دشوار هست و در ادبیات ایران عده محدودی از شاعران این توانایی را داشتند. با این وجود فرخی سیستانی آنقدر در این کار استاد بود که حتی بعضی افراد او را با شاعر بزرگ و معروفی چون سعدی مقایسه میکنند.
فرخی سیستانی مدت زیادی در دربار غزنوی ها بوده هست
او به احساسات و حال و هوایی که پس از دلباخته شدن به افراد دست می دهد نیز خیلی استاد بوده و اشعاری نیز در این رابطه سروده هست. در فیلم شب های روشن به کارگردانی فرزاد موتمن شخصیت اصلی پس از دلباخته شدن به خواندن این شعر زیبا مشغول شد:
دل من همیداد گفتی گوایی که باشد مرا روزی از تو جدایی
بلی هرچه خواهد آمدن به مردم بر آن دل دهد هر زمانی گوایی
من این روز را داشتم چشم و زین اندوه نبودهست با روز من روشنایی
جدایی گمان برده بودم ولیکن نه چندان که یک سو نهی دوستی
به جرم چه راندی مرا از در خود؟ گناهم نبودهست جز بیگنایی
بدین زودی از من چرا سیر گشتی؟ نگارا بدین زودسیری چرایی؟
که دانست کز تو مرا دید باید به چندان وفا این همه بیوفایی
سپردم به تو دل، ندانسته بودم بدین گونه متمایل به جور و جفایی
دریغا دریغا که آگه نبودم که تو بیوفا در آزار تا کجایی
نگارا من از آزمایش به آیم مرا باش تا بیش از این آزمایی
مرا خوار داری و بیقدر خواهی نگر تا بدین خو که هستی نپایی
چون سیستانی بیشتر سن خود را در دربار غزنوی سپری کرده هست شمار زیادی از اشعار او نیز در رابطه با دربار غزنوی هست و حتی در سفرهای جنگی نیز همراه سلطان محمود بوده هست و این کشور گشایی ها را توصیف کرده هست.
تصویری از کشورگشایی های سلطان محمود غزنوی
منبع: بیتوته